یاس کبود علی
فقط برای همدردی با پسری که با مادر تو کوچه بود
نظرات شما عزیزان:
فاطمه جان، بحق پدرت كنار بيا.
به جان على از در فاصله بگير.
بخاطر محسن درون خانه بيا!
پاهايم بى طاقت شده واى چه مى بينم؟
در باز شد!
فاطمه عليهاالسلام بين در و ديوار است.
مى خواهد خم شود تا فرزند را حفظ كند،
آتش از پايينِ در بر صورتش مى زند
مى خواهد بايستد محسنش از دست مى رود!
مهلتى نمانده فقط يك لحظه!
فرياد فاطمه عليهاالسلام را مى شنوم.
آه، او كه هيچگاه در عمرش فرياد نكشيده،
چه مى گويد؟
چه مى خواهد؟
افسوس كه دستم نمى رسد او را كمك كنم.
پس على عليه السلام كجاست؟
فضه! حسن! حسين!
زينب! ام كلثوم!
پس كجائيد؟
Power By:
LoxBlog.Com |